ماجرای یاری جوان بیسرپناه و در راه مانده

حوالی حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) با بیتابی قدم میزد. با اضطراب به اطرافش نگاه میکرد و دست روی دست می مالید. حالت پریشانی که داشت، مددکار بشری را حساس کرد. به طرفش رفت و علت مشوش بودنش را پرسید. – از زابل آمده بودم زیارت. تا که حرم خانم فاطمه معصومه(س) مرهم دردهایم شود. […]